They Go Bang Bang in My Head
by Ima Shahande
Shahram Entekhabi, an Iranian Artist living in Berlin, exhibited his paintings, sculptures, and video installations in Aaran Gallery under the title of "They Go Bang Bang in My Head." Post-colonial issues like race, immigration, and religion, all part of his experience as an immigrant artist in Western society, are the central themes of his artworks. His target audience is "the Western white man" who has a canonical view towards migrants (here mostly from the Middle East).
Entekhabi has selected his art to be his only form of self-expression and the sole power-making tool. He has made the Western man see through his videos, made and produced in Western city spaces, what they always remained unaware of. A four-part video of his shows immigrant men from religious, racial, and party minorities, named Mladen (a Balkan criminal), Islamic Star (an extremist Muslim), and Mahmet (a member of the Kurdish Workers Party PKK), in crowded spaces of the city. Mladen tries to spread terror and attract attention in public places through his sense of sexual superiority. Islamic Star, holding a rosary, wanders around aimlessly and halts in improper places so as to be seen, and Mahmet, frustrated by his hard conditions, burns himself in public view. The only person shown in a closed place is Miguel (a civilian partisan) who, by gazing into the camera and laughing incessantly, tends to ridicule the possible reactions of the audience at his every movement, which seem to be the preparation for a terrorist act. The common letter "M" of these names signals the words that construct the main themes of his selected works: manliness, Muslim, migrant, Middle East, minority, and mimicry.
Another theme in Entekhabi's works is hybridity and cultural difference. In a two-part video, we see Haji Firouz next to a sad Bajazzo. Haji Firouz plays tambourine and sings his conventional songs to convince the Bajazzo to forget the grief of his subsistence life, an attempted act that brings no result in the end and hence amplifies the satirical air of the video.
A characteristic trait of these videos is the multiple different roles the artist plays in each video. He sometimes undergoes a long process of make-up to play a role.
Among the works selected are those context-specific paintings that the artist made in Lahore, Pakistan, with the aid of a Lollywood film poster artist. In these paintings, Entekhabi plays the roles of the films' leading actors by appropriating them and hence proposing again the notion of conformation with foreign cultures. As a marginal work to the exhibition, Shahram Entekhabi produced and displayed a context-specific video with the collaboration of young artists, showing the theme of the influence of a small group's "violence" on society and vice versa.
Narration is a common trait in Entekhabi's works in various media. His drawings, done not very skillfully, are about cultural self-criticism and emerge as narrations on, and criticisms of, power relations and the controversial issue of "oil." His combined creatures are confined in a ridiculous loop in which they fight with each other about their benefits and positions (these works were also displayed in the form of a video installation set in a TV frame, reminding one of the old Iranian visual entertainment "Shahre Farang"). In his drawing, he has utilized scripture and text in a unique method. For example, in Mulla Nasruddin, his surreal figures and combined human-animal creatures are set in such a way to make the words "Mulla Nasruddin" and ironically depict the folkloric tales that have proven to be still true in the contemporary world.
The prominent characteristic of Entekhabi's works is their exaggerated irony. Appealing to the ideas of Baudrillard, Entekhabi thinks of the best way for a migrant artist to offer and execute irony in his works so that he can face the bitter truth of living in a Western society and find a way to bear the burden of living under conditions of discrimination, cultural difference, and conformation.
Ima Shahandeh
نقد و بررسی نمایشگاه: توی سرم بنگ بنگ می کنند
ایما شاهنده
شهرام انتخابی، هنرمند ایرانی ساکن برلین آثار نقاشی، مجسمه و ویدئوچیدمان خود را در گالری آران در نمایشگاهی با عنوان توی سرم بنگ بنگ می کنند به نمایش گذاشت. موضوعات مرتبط با اندیشه پسااستعماری مانند نژاد، مهاجرت و مذهب، که از تجارب زندگی و فعالیت حرفه ای وی به عنوان یک هنرمند مهاجر در کشوری غربی نشأت گرفته محور اصلی آثار وی را تشکیل می دهد. مخاطب آثار او مرد سفیدپوست غربی است، که دیدی محورگرا نسبت به مهاجران (در اینجا اغلب از خاورمیانه) دارد
انتخابی هنرش را به عنوان تنها قلمرو ابراز وجود و تنها بستر قدرت ساز برگزیده. او ویدئوهای ساخته شده در فضاهای شهری غربی را در برابر انسان غربی که همواره با بی اعتنایی از کنار شخصیت های اصلی اش گذاشته اند قرار داده و آنها را وادار به دیدن کرده است. ویدئویی چهارگانه از انتخابی، شخصیت های بازنمایی شده از مردان مهاجری، از اقلیت های دینی و حزبی و نژادی به نام های ملادن ( از مجرمان بالکان)، ستاره اسلامی (مسلمانی افراط گرا)، محمت (عضوی از گروه کارگران کُرد) را در فضاهای عمومی پرتردد شهری نشان می دهد. ملادن با القای حس برتری جنسیتی خود، سعی در ایجاد رعب و وحشت و جلب توجه در معابر عمومی دارد. ستاره اسلامی تسبیح زنان و بی هدف در خیابان پرسه می زند و به قصد دیده شدن در مکان هایی نامناسب توقف می کند؛ و محمت به ستوه آمده از فرط تنگناهای موجود، تن به خودسوزی در ملاعام می دهد. تنها شخصیت به تصویر در آمده در محیط بسته میگوئل (پارتیزانی غیرنظامی) است که با نگاه خیره به دوربین و خنده های فزاینده قصد گمراه کردن و استهزای برداشت احتمالی بیننده از هر حرکت وی به عنوان پیش درآمد عملی تروریستی دارد. حرف «م» مشترک در اول اسامی آنها دلالتگر کلماتی است که درون مایه آثار انتخابی را تشکیل می دهند: مردانگی، مسلمان، مهاجر، میدل ایست (خاورمیانه) ماینوریتی (اقلیت) و میمیکری
دیگر درونمایه آثار انتخابی بر محور التقاط فرهنگی و تفاوت های فرهنگی پایه گذاری شده. در ویدئویی دو قسمتی، حاجی فیروز در کنار دلقکی غمگین با زدن دایره زنگی و خواندن شعر مرسومش سعی در شاد کردن و متقاعد کردن او برای نادیده گرفتن غم معیشت دارد. تلاشی که تا به انتها ناکام می ماند و بر بار مطایبه ای اثر می افزاید
ویژگی متمایز کننده ویدئوهای انتخابی شخصیت پردازی و ایفای نقش های متفاوت با بازی شاخص هنرمند است. او برای آماده شدن برای نقش های مرد نظر گاه پروسه طولانی تغییر چهره و ظاهر را طی می کند
از دیگر آثار انتخابی در این نمایشگاه نقاشی های زمینه محوری بود که در لاهور پاکستان با همکاری نقاش پوسترهای «لالی وودی» خلق شدند. در این نقاشی ها انتخابی در نقش قهرمان این فیلم ها ظاهر و از طریق از آن خودسازی بار دیگر ویژگی همگون شدن با فرهنگی بیگانه را متذکر می شود. در حاشیه این نمایشگاه ویدئوی زمینه محوری نیز با درون مایه تداوم چرخه «خشونت» از اجتماع به گروهی کوچک و بسط یافتن دوباره ان به اجتماع و بالعکس، با مشارکت هنرمندان جوان و کارگردانی شهرام انتخابی تولید شد و به نمایش در آمد
روایت پردازی از ویژگی های مشترک آثار انتخابی با رسانه های متفاوت است. طراحی های انتخابی در این نمایشگاه به شیوه ای خام دستانه حول محور خودانتقادی فرهنگی به روایت سازی و نقد روابط قدرت با موضوع مناقشه برانگیز «نفت» می پردازند. موجودات تلفیقی او در چرخه ای طنز آمیز در پی هم به رقابت بر سر تثبیت جایگاه منفعت خویش اند (این آثار در ویدئو چیدمانی در قاب تلویزیونی طراحی شده به شکل شهرفرنگ نیز به نمایش در آمدند.) او در آثار طراحی خود از خط و نوشته به شیوه منحصر به فردی استفاده کرده، به گونه ای که در اثر ملانصرالدین فیگورهای سوررئال و تلفیقی انسان-حیوان، کلمه «ملانصرالدین» را تشکیل می دهند و روایت ها و قصه های کنایی از ادبیات شفاهی را ادآور می شوند که در دنیای معاصر نیز مصداق دارند
ویژگی شاخص آثار انتخابی استفاده از طنز آمیخته با اغراق است. انتخابی با تاثیر از اندیشه های بودریار، راه برخورد با وضعیتی را که به عنوان مهاجر درگیر آن است، متوسل شدن به طنز از طریق ارائه آثار هنری دانسته تا بدین وسیله واقعیات تلخ زندگی تحت سلطه غرب، در محیطی که فرد مهاجر در آن ناگزیر از پذیرش تبهیض ها، تفاوت های فرهنگی و عادت کردن به همگونی با انهاست، قابل تحمل شوند و آزردگی ها تسکین یابند
ایما شاهنده
نقد و بررسی نمایشگاه: توی سرم بنگ بنگ می کنند
در گالری آران، خرداد ۱۳۹۰، تهران (نمایشگاه انفرادی)
منتشر شده در هنر فردا. مجله هنرهای معاصر (تهران)، شماره ۵/۱۳۹